روزنوشت های شخصی من

چهل سالگی
سلام خوش آمدید

۴ مطلب در دی ۱۴۰۴ ثبت شده است

مورد نخست:ساعت تابستانی

در حال حاضر حدودا 70 کشور از ساعت تابستانی استفاده می کنند. به این معنا که در شش ماه نخست سال، یک ساعت زمان به جلو کشیده می شود و  بدین ترتیب مردم از روشنایی روز بیشتر استفاده می کنند و ساعتی زودتر به انجام امور خود می پردازند. اینطوری قاعدتا زودتر به خواب می روند و با این تغییر ساده مصرف انرژی کمتری را خواهند داشت.کشور ما هم در ساعت تابستانی با این کشور ها هم قصه بود. قضیه دستکاری ساعت از دوران احمدی نژاد شروع شد که او تصمیم گرفت دیگر ساعت را تغییر ندهد ولی مجلس با این موضوع مخالفت کرد و این موضوع را که قبلا قانونی برای آن وجود نداشت را قانونی کرد و دولت احمدی نژاد مجبور به عقب نشینی از این تصمیم گرفت. اما همین مجلس از سال 1402 این موضوع را لغو کرد. با این تصمیم هرج و مرج شروع شد و دولت برای صرفه جویی در مصرف برق مجبور شد ساعت کاری را یک ساعت عقب بکشد. حالا انبوه کارمندانی به وجود آمدند که باید ساعت شش صبح سر کاربروند ولی کودکان و فرزندانشان ساعتی هفت یا هفت و نیم به مدرسه بروند! و سایر مشکلاتی که با این تصمیم نابخردانه به همراه داشت بخاطر این که مجلس اقلیت از اشتباه خودش عقب نشینی نکرد و اکنون در سال 1404 بجای نظم در زندگی روزمره با تنظیم ساعت تابستانی باید روزهای زیادی را بخاطر کسری انرژی کشور را تعطیل کنند.

مورد دوم: مجانی کردن آب و برق مساجد و ....

بیشتر از 160 هزار مسجد و اماکن مذهبی در کشور وجود دارد که از بودجه سال 1391 به بعد برق آن ها به بهانه توسعه فرهنگ و مذهبی دین حکومتی رایگان شد که پرو واضح است این مساله قطعا هیچ تاثیری در علاقه مند کردن مردم به این مذهب ندارد و کسی به دلیل رایگان شدن برق این اماکن تمایلی به آن پیدا نخواهد کرد و این رایگان شدن قطعا و حتما باعث می شود متولیان این اماکن به فکر استفاده از برق رایگان برای ماین کردن ارزهای دیجیتال بیافتند و فشار وارده به شبکه قابل تامل و توجه خواهد بود و صد البته که این سو استفاده به سادگی قابل کشف نیست.

مورد سوم: سرمایه گذاری نکردن در بخش تولید نیرو برق و سو مدیریت

به دلایل مختلف که ارزان بودن نیروی برق یکی از مهم ترین آن هست و کسری بودجه شدید دولت به دلیل هزینه در سازمان ها و نهاد های بی ربط و ماجراجویی های نظامی و هزینه بی دلیل در بخش انرژی هسته ای (بدون کوچکترین بازدهی ملموس) نه تنها دولت امکان توسعه نیروگاه های برق را ندارد بلکه بخش خصوصی نیز تمایلی به این موضوع ندارد.

مورد چهارم: مزرعه های بزرگ ماین رمز ارز

مصرف مزرعه هایی که توسط حکومت و با مجوز حکومت فعال هستند بخش بزرگی از مصرف برق کشور را دارا هستند که دولت به بهای خشم عمومی مردم همچنان مشغول بهره برداری از این مزارع است که قطعا و حتما با ادامه این روند این خشم عمومی هزینه ای صد چندان بابت این درآمد نامشروع خواهد پرداخت.

مورد پنجم: همراهی نکردن مردم

با توجه به سیاست های خصمانه ای که در سال های اخیر دولت و حکومت در قبال مردم شدت گرفته است و دیواری از بی اعتمادی که وجود دارد، دولت دیگر همراهی مردم را با خود ندارد و ازین سو هرگونه درخواست حکومت برای همراهی مردم پس زده می شود و نتیجه ای به همراه نخواهد داشت و قطعا با بلند تر شدن این دیوار بین حکومت و مردم ، این همراهی نکردن حکومت را مشکلات بسیار بزرگتری مواجه خواهد ساخت . قطعا عقل و تدبیر به هر حکومتی می گوید که دولت ها و حکومت ها باید همراه با خواست و نظر مردم باشند و این نعل واروونه که انتظار حکومت برای هدایت مردم به مسیر دلخواه خود ، حکومت را به سراشیبی سقوط و نابودی خواهد کشید. تنها راه نجات حکومت بازگشت به ارای مردم و اطاعت از خواست عموم مردم و اصلاح ساختاری و رفع فساد گسترده در ساختار آن است.

  • کامران

این روزها دارم برای پنجمین یا ششمین بار «بار هستی» را می خوانم. بارهستی خواندن مثل اینه که توی کوچه پس کوچه های درون خودت گام برداری و با توما و ترزا و سابینا و فرانز ورای خط سیر زمان سیر کنی. انگار مستانه در خود تلو تلو می خوری و مستی و راستی را با خودت داری، خود خودت. در این تلو تلو خوردن گاهی به انتهای غم انگیز قصه ترزا و توما می رسی و گاهی دوباره به رختخواب شان ،چند سال قبل، بر می گردی. بوی موی زنی غریبه را در موهای توما به مشامت می رسد. با ترزا در خیابان های پراگ از تانک های روسی عکس می گیری وشاهد دلبری های دختر های دامن کوتاه چکی می شوی که به سربازان تحت فشار جنسی روس خودنمایی می کنند. در این میانه گهگاهی از قصه در میآیی تا با سوالات عمیق نویسنده مواجه شوی و گاهی می گذاری افکارت را زیر و رو کند.

به قول شمس تبریز که می گفت :«بگذار زندگی ات زیر و رو شود چه بسا زیرش از روش بهتر باشد.» من هم می گذارم در افکار نویسنده، افکارم زیر و رو بشه. 

من از خوندن و فکر کردن با و به این کتاب سیر نمی شم.

  • کامران
من نمی فهمم چرا هرجایی می خوایم بریم باید دقیقا جلوی همونجا خودرومونو پارک کنیم. دقیقا ده متر جلوتر جای پارک هست ها! ولی میایم دقیقا جلوی فروشگاهی که میخایم دوبله پارک می کنیم. سری قبل ماشینمو پارک کردم رفتم و برگشتم دیدم یه ۲۰۶ دقیقا کنار ماشینم پارک کرده بود و رفته بود. رفتم توی اداره دارایی هرچی صدا زدم کسی نیومد.سرتونو درد نیارم حدود ۱۵ دقیقه منتظر موندم یه خانم میانسال اومد و وقتی با اعتراضم مواجه شد بجای عذرخواستن طلبکارانه شروع به سرصدا کرد.
با پادرمیانی دو سه عابر رفت. 
ما به راحتی حق دیگران را زیر پا می گذاریم. توجیه . توجیه است که این بلا را سرمان آورده.
این توجیه لعنتی فقط توی رانندگی مون نیست. وقتی دوبله یا روی پل پارک می کنیم. وقتی حق تقدم را نادیده می انگاریم و ... . توجیه کردن توی همه زندگی مون هست و خیلی راحت حق دیگران را به توجیهی نادیده می گیریم.
جالبه که عموما وقتی با توجیهی حقمون لگدمال میشه ناراحت میشیم و رگ گردنمون بالا میزنه ولی وای ازون موقع که حقی رو پایمال می کنیم. 
ما مردم توجیه گری هستیم و اصلا درکی از حق و حقوق دیگران نداریم و نمی دانیم که این فرهنگ واقعا آزار دهنده وآسیب زننده است.
اگر هر جایی خواستیم -توی هر زمینه ای- دوبله پارک کنیم بهتره نگاهی به دورتر بندازیم و راه بیشتری برویم ولی حق کسی رو به هیچ توجیهی پایمال نکنیم.
  • کامران

امروز برای یه پروژه مصاحبه رفتم. خب توی زمینه ای که مصاحبه رفتم سوالات تخصصی توی یه حوزه خاص ازم پرسید. من اطلاعات کلی داشتم ولی مصاحبه گر جزییات دقیق ازم میخواست مثلا میگفت بر اساس چه استانداردی اینو میگی؟ خب منم واقعا تا این حد روی این حوزه مسلط نبودم. فکر می کنم ردم کنه .

دارم به این فکر می کنم این همه سال شاهد انتصاب به جا و شایسته فلانی به فلان منصب بودیم. پس چرا به امروز رسیدیم؟ آیا واقعا این حد از دقت توی سطح کارشناس وجود داره در مورد یک بی شرف زاده که کیلویی پست و مقام می گیره وجود داره؟ چرا برق و اب و گاز و اینترنتمون و زندگی مون بحرانیه؟ چرا دریاچه ارومیه نابود شد؟ چرا هیچ کس توی این وضعیت حس خوشبختی نداره؟

فک نمی کنم حال مونو هیچی خوب کنه جز یه خبر مرگ.

  • کامران
روزنوشت های شخصی من
طبقه بندی موضوعی
آخرین مطالب